شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
بی عصا آمد عصایش را زمین انداخـتند پیش چشمش مصطفایش را زمین انداختند حل مشکلهای هر پیری جوانش میشود آه این مشکـل گشایش را زمین انداخـتـند بار دیگر بین کوچه پهلوی زهرا شکست بار دیگر مجـتـبـایـش را زمین انداخـتـند دست بر روی محاسن داشت مشغول دعا احـتـرام ربّــنـایـش را زمیـن انـداخـتـنـد این علی اکبر دگر صدها علی اصغر است تـکّـۀ آیـیـنـههـایـش را زمیـن انـداخـتـنـد بود آویـزان مرکـب نـای افـتـادن نداشت با کـمـر افتاد و پـایـش را زمین انداختند نـوبـت کـار جـوانـان بـنـی هـاشـم شـد و پیش بـابـایش عـبـایـش را زمین انداختند چند عضو پیکرش را از زمین برداشتند چند قـسمت از تـنـش را چند جا انداختند |